سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صدای پای آب
 

 

رشته مهندسی شیمی با 8 گرایش صنایع غذایی، صنایع شیمیایی معدنی، صنایع گاز ، صنایع پتروشیمی ، صنایع پلیمر، طراحی فرآیندهای صنایع نفت، صنایع پالایش و شیمیایی سلولزی؛ یکی از رشته‌های گسترده دانشگاهی است.

البته در دوره کارشناسی هر یک از گرایشهای فوق، تنها 12 یا 13 واحد تخصصی دارند و بیشتر واحدهایشان مشترک است. چرا که اصول مهندسی در صنایع بسیار متنوع و گسترده شیمیایی، یکسان می‌باشد.

 

صنایع شیمیایی معدنی
گرایش صنایع شیمیایی معدنی، مواد معدنی و غیرآلی را به فرآورده‌هایی مثل سیمان، لعاب، آجرهای نسوز و ... تبدیل می‌کند.

اکتشاف و استخراج مواد معدنی به رشته معدن باز می‌گردد، اما فرآورده‌های مواد معدنی در حیطه مهندسی شیمی گرایش شیمیایی معدنی قرار دارد.

هر کارخانه تولید مواد غیرآلی مثل سیمان، گچ، شیشه نسوز و دیرگداز دارای یک فرآیند است. یعنی از زمانی که مواد اولیه وارد کارخانه می‌شود تا زمانی که محصول خارج می‌گردد، فرآیندی روی آن انجام می‌گیرد که طراحی این فرآیند بر عهده مهندس شیمی صنایع شیمیایی معدنی می‌باشد. همچنین تولید هر ماده معدنی مثل کودهای شیمیایی معدنی، حشره‌کشها، نمک‌ها ، رنگ‌های معدنی و حتی لعاب روی کاشی‌ها در حیطه کار مهندسی شیمی گرایش شیمیایی معدنی قرار دارد.

 

صنایع پتروشیمی
پس از اکتشاف نفت، به تدریج مواد شیمیایی مختلفی از آن به دست آمد و صنعت جدیدی به نام صنعت پتروشیمی بنیان گذاشته شد. صنعتی که ماده اولیه آن مشتقات نفت و گاز است یعنی با انجام واکنش‌های فیزیکی و شیمیایی در هیدروکربن‌های مایع و گاز می‌توان به فرآورده‌های پتروشیمی دست پیدا کرد. فرآورده‌هایی که دارای ارزش افزوده بسیاری است . چون هر یک دلار نفتی که به فرآورده‌های پتروشیمی تبدیل می‌شود، ارزش افزوده آن حدود صد دلار خواهد شد. اما متاسفانه در کشور ما میلیونها تن از این ماده گرانقدر بدون این که ارزش افزوده‌ای به آن اضافه شود، صادر می‌گردد و گاه همین ماده با مختصر عملیاتی، با قیمت صدها برابر وارد کشور می‌گردد.

از همین‌جا می‌توان به اهمیت مهندسی شیمی گرایش پتروشیمی پی‌برد چون وظیفه مهندسی پتروشیمی طراحی دستگاهها و فرآیند تولید مواد مختلف از جمله کودهای شیمیایی، شوینده‌ها و فرآورده‌های پلیمری (مواد اولیه پلاستیک‌ها ، لاستیک‌ها و الیاف مصنوعی) و مواد شیمیایی (اسیدها ، حلالها) از نفت و برشهای نفتی است.

گفتنی است که دروس تخصصی دانشجویان این رشته بیشتر در مورد کاتالیزورهای صنعتی است که در رآکتورها به کار می‌رود.

 

صنایع گاز
مهندسی شیمی گرایش گاز شامل تمام فرآیندهایی است که بر روی گاز انجام می‌شود، تا این ماده قابل مصرف گردد.

برای مثال عمق چاهی که برای استخراج گاز زده می‌شود، قطر لوله‌ای که گاز را از چاه به پالایشگاه و یا از پالایشگاه به شبکه‌های شهری منتقل می‌کند، نحوه انتقال گاز از چاه به پالایشگاه، نحوه گرفتن گاز دی‌اکسید کربن از این ماده (برای جلوگیری از خورده شدن لوله‌ها) ، نحوه شیرین کردن گاز (به گاز اولیه که از چاه استخراج می‌شود، گاز ترش می‌گویند که قابل مصرف نیست و باید طی فرآیندهایی آن را به گاز شیرین که قابل استفاده در مصارف شهری و ... است تبدیل کرد) همه در حیطه فعالیت یک مهندس شیمی گرایش گاز قرار دارد.

 

صنایع پلیمر
مهندس پلیمر وظیفه ساخت فرآورده‌های پلیمری مصنوعی از جمله رنگهای شیمیایی، پوشش کابلها، لاستیک‌ها و پلاستیک‌ها را از مواد نفتی برعهده دارد. این رشته که تا سال 1362 یکی از گرایشهای مهندسی شیمی بود، در حال حاضر به عنوان یک رشته مستقل با دو گرایش صنایع پلیمر و تکنولوژی و علوم رنگ در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی ارائه می‌شود. اما با این وجود هنوز در تعداد محدودی از دانشگاههای کشور، مهندسی پلیمر یک رشته مستقل نیست بلکه یکی از گرایشهای مهندسی شیمی می‌باشد.

یک مهندس پلیمر حداقل 12 یا 13 درس تخصصی در زمینه گرایش ?صنایع پلیمر? و یا ?تکنولوژی و علوم رنگ? گذرانده است و در نهایت نیز کارشناس در یکی از دو گرایش فوق می‌شود. اما مهندسی شیمی گرایش صنایع پلیمر بیشتر دروسی که می‌خواند با مهندسی شیمی در مفهوم عام آن ارتباط دارد و در نهایت در یکی از زمینه‌های پلیمر مثل فرآیند شکل‌دهی پلیمر یا طراحی واحدهای صنعتی تولید پلیمر، تبحر پیدا می‌کند.

 

شیمیایی سلولزی
با وجود این که قرن حاضر ، دوران رشد روزافزون تکنولوژی کامپیوتر و فرآورده‌های آن است، اما هنوز فرهنگ، تمدن و دانش بشری نیازمند یک وسیله ابتدایی انتقال دانش یعنی کاغذ می‌باشد و برای دست‌یابی به این فرآورده مهم باید مجهز به دانشی گردد که در رشته مهندسی شیمی گرایش شیمیایی سلولزی می‌توان به آن دست یافت. چون یک مهندس شیمی گرایش شیمیایی سلولزی در زمینه تبدیل چوب به کاغذ تخصص دارد و دروس تخصصی آن بیشتر در مورد خمیرگیری و یا تبدیل چوب به کاغذ می‌باشد. به همین‌دلیل نیز تحصیل دانشجویان این رشته در دانشکده فنی پردیس واقع در استان گیلان ? رضوان‌شهر (چوکا)‌می‌باشد.

همچنین این گرایش دارای کاربردهای جدیدی در صنعت امروز می‌باشد.

همان طور که می‌دانیم قسمت عمده چوب از سلولز تشکیل شده است. همچنین ضایعات کشاورزی مثل پوست برنج و یا سبوس برنج و ضایعات برگ درختان دارای مقادیر قابل توجهی سلولز است که این ضایعات در بسیاری از نقاط به عنوان یک عنصر مزاحم سوزانده شده و باعث آلودگی محیط زیست می‌شود. اما امروزه در کشوری مثل آمریکا از همین ضایعات برای تولید یک نوع سوخت به نام ?اتانول? که در ترکیب با بنزین، سوخت بسیار خوبی است؛ استفاده می‌شود. و در این فرآیند مهندسین شیمیایی سلولزی نقش بسیار مهمی را بر عهده دارند.

 

صنایع غذایی
یکی از کاربردهای مهندسی شیمی در تولید مواد غذایی و بخش‌های صنایع غذایی مانند میکروبیولوژی غذا، شیمی غذا و کنترل کیفی صنایع غذایی است. برای مثال در سوپرمارکت‌ها و فروشگاهها، موادغذایی بیشتر به حالت کنسرو وجود دارد که تهیه این کنسروها با حفظ اصول ایمنی و بهداشتی نیاز به یکسری محاسبات دارد که این محاسبات توسط یک مهندس شیمی صنایع غذایی انجام می‌گیرد.

همچنین طراحی دستگاههایی که فرآیند خشک کردن را انجام می‌دهند مثل غذاهای بچه که به صورت پودر تهیه می‌شود و طراحی دستگاههای استریلیزه، پاستوریزه و یا منجمد کننده بر عهده متخصصین همین رشته می‌باشد.

در کل اگر کسی دوست دارد بداند که غذاهای کنسرو شده، منجمد شده و ... چگونه تهیه می‌شود و یا چه مواد باارزشی در غذاها هست و کدام غذاها برای سلامت بدن خوب است، می‌تواند وارد رشته صنایع غذایی بشود.

 

پالایش
دانشجوی گرایش پالایش در پالایشگاههای کشور که نفت خام را به فرآورده‌های نفتی تبدیل می‌کنند، مشغول به کار شده و در اصل وظیفه طراحی پالایشگاهها را بر عهده دارد.

گرایش پالایش به طراحی پالایشگاهها باز می‌گردد. یعنی دانشجوی این گرایش شیوه طراحی دستگاههایی مثل برجهای تقطیر، دستگاههای جداکننده مایعات از مایعات و گازها از مایعات را می‌آموزد. دستگاههایی که مشتقات ئیدروکربنی مثل بنزین و گازوئیل و مواد سنگین‌تر مثل قیر و شوینده‌ها را از نفت خام جدا ساخته و به دست می‌آورند.

 

طراحی فرآیندهای صنایع نفت
فرآیند یعنی عملکرد با روش و طریقی که بتوان به یاری آن ماده‌ای را از حالتی به حالت دیگر تغییر شکل داد و منظور از مهندس طراحی فرآیندهای صنایع نفت یعنی فردی که روش این تغییر و تحول را طراحی کند چون برای تبدیل یک ماده از حالت اولیه به حالتی خاص لازم است که دستگاههایی طراحی شده و محاسباتی انجام بگیرد تا بتوان به نتیجه مطلوب دست یافت.

طراحی صنایعی که بطور مستقیم یا غیر مستقیم وابسته به نفت خام یا فرآورده‌های پالایشگاه و یا صنایع پتروشیمی است به مهندس شیمی گرایش طراحی فرآیندها مربوط می‌شود.

همان‌طور که می‌دانید گرایشها در سطح لیسانس تفاوتی با هم ندارند و حتی نمی‌توان بین بعضی از گرایشها مرز مشخصی قائل شد. اما در کل می‌توان گفت که گرایش پالایش صرفا به پالایش نفت و گاز بر می‌گردد همچنین گرایش پتروشیمی فقط در زمینه تولید مواد پتروشیمی است در حالی که گرایش طراحی فرآیندها در کلیه امور از جمله نفت و گاز و مواد پتروشیمی دخالت دارد همچنین تهیه بعضی مواد منحصرا متعلق به این گرایش می‌باشد مثل ترکیب دو ماده پارافین و کلر و ایجاد یک محصول جدید به نام پارافین کلره که به عنوان یک ماده خاموش کننده حریق مورد استفاده قرار می‌گیرد و تولید آن نیز به گرایش پالایش و یا پتروشیمی باز نمی‌گردد.

یک مهندس شیمی گرایش طراحی فرآیندهای صنایع نفت، واکنش‌های خاصی را از شیمیست‌ها می‌گیرد و با توجه به شرایط محیطی ، اقتصادی و ... بهترین روش تولید مواد شیمیایی و خالص‌سازی آنها را پیدا کرده و پیاده می‌کند، که البته در این راه باید عوامل مهمی مثل انتقال جرم، انتقال حرارت و روابط ترمودینامیکی را محاسبه کرده و به طراحی راکتور و مبدلهای حرارتی بپردازد.

 

وضعیت ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر
امکان ادامه تحصیل در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا میسر است.


رشته‌های مشابه و نزدیک به این رشته
بیشتر دروس مهندسی شیمی با رشته‌های مهندسی دیگر، بخصوص مهندسی مکانیک گرایش حرارت و سیالات مشترک است.

 

» منبع: گزینه 2




موضوع مطلب : شیمی, گرایش, پلیمر, مهندسی شیمی

ارسال شده در: پنج شنبه 87 بهمن 24 :: 2:40 صبح :: توسط : سید

 

سلام ، یه نوحه جالب از حاج محمود کریمی برای دانلود گذاشتم، امیدوارم خوشتون بیاد. واقعا جالبه.

برای دانلود نوحه ، بر روی لینک زیر کلیک کنید.

 

 http://upload.iranblog.com/1/1232787345.mp3




موضوع مطلب : نوحه, مداحی, کریمی

ارسال شده در: شنبه 87 بهمن 5 :: 4:5 صبح :: توسط : سید

 

       




موضوع مطلب : عکس, آبشار

ارسال شده در: شنبه 87 بهمن 5 :: 3:34 صبح :: توسط : سید

 

نوبت‌ به‌ محمد حسن‌ رسید. سهمیه‌اش‌ را گرفت‌و رفت‌. چند نفری‌ که‌ رد شدند، نوبت‌ محمد حسین‌ شد. جلو رفت‌ که‌کمپوت‌ بگیرد، اما مسئول‌ پخش‌، با دیدن‌ او، اول‌ چند بار لب‌ گزید، چشم‌ وابرو بالا و پایین‌ انداخت‌ که‌: «خجالت‌ بکش‌!» اما دید محمد حسین‌ همچنان‌گل‌ و سنبل‌ ایستاده‌ و بِرّ و بر نگاهش‌ می‌کند. تا اینکه‌ عصبانی‌ شد و گفت‌: 
 بچه‌ برو پی‌ کارت‌. یک‌ بار دیگه‌ این‌ طرفها پیدات‌ بشه‌ پوست‌ از کله‌ ات‌می‌کنم‌!

و من‌ فلنگ‌ را بستم‌. حاجی‌، همان‌ طور که‌ اسلحه‌ کلاش‌ را از نوکش‌گرفته‌ بود و آن‌ را مثل‌ چوب‌ دستی‌، به‌ تهدید تکان‌ می‌داد، هنوز دم‌ چادرایستاده‌ بود، از همان‌ دور گفتم‌: «خُب‌ من‌ با مبهوت‌ کار دارم‌، گناه‌ که‌ نکردم‌»!
حاجی‌ با همان‌ غلظت‌ گفت‌: «هی‌ میره‌، میگه‌ مبهوت‌، آخه‌ بچه‌ جان‌ مایک‌ دونه‌ مبهوت‌ نداریم‌، دو تا داریم‌، حالا جفتشان‌ هم‌ نیستند. برو یک‌ساعت‌ دیگر بیا که‌ پاک‌ اعصابم‌ را خُرد کردی‌.»
چاره‌ای‌ نبود، سلانه‌ سلانه‌ رفتم‌ طرف‌ چادرمان‌. حاجی‌ پیرمردی‌ بودهفتاد ساله‌ و پدر سه‌ شهید که‌ از اول‌ جنگ‌ به‌ جبهه‌ آمده‌ بود و حالا با آن‌ سن‌و سال‌ و قامت‌ تقریباً کمانی‌، تیربارچی‌ دسته‌ شان‌ بود. در عملیات‌ والفجرهشت‌، گل‌ کاشت‌ و کلی‌ از خجالت‌ دشمن‌ درآمد و از بس‌ عصبانی‌ و جوشی‌بود میان‌ بچه‌ها به‌ «حاجی‌ آقا خشونت‌» معروف‌ شده‌ بود. تا می‌خواستی‌چیزی‌ بگویی‌، با آن‌ چشمان‌ گود افتاده‌ و ریزش‌ همچین‌ بهت‌ زُل‌ می‌زد که‌انگار هیپنوتیزمت‌ می‌کرد.
اگر جرأت‌ می‌کردی‌ و می‌خواستی‌ سر به‌ سرش‌ بگذاری‌، یهو می‌پرید وبا هر چه‌ که‌ دم‌ دستش‌ بود، (کاسه‌، قابلمه‌، قندان‌ و حتی‌ اسلحه‌) همچین‌می‌کوبید توی‌ سرت‌ که‌ برق‌ سه‌ فاز از کله‌ ات‌ می‌پرید و تا هفت‌ نسل‌ بعد ازخودت‌ به‌ بیماری‌ «میگرن‌» مبتلا می‌شد. اکثر بچه‌ها که‌ کارشان‌ به‌ او می‌افتادو می‌خواستند خدمتش‌ شرفیاب‌ شوند، کلاه‌ خود آهنین‌ بر سر می‌گذاشتند،انگار که‌ می‌خواهند به‌ حضور رستم‌ دستان‌ مشرف‌ شوند!
و اما «مبهوتها»! محمد حسن‌ و محمد حسین‌ مبهوت‌، دوقلوهایی‌ بودندهم‌ شکل‌ و هم‌ قد. مثل‌ سیب‌ سرخی‌ که‌ از وسط‌ نصف‌ شده‌ باشد. همیشه‌بچه‌ها، آن‌ دو را با هم‌ اشتباه‌ می‌گرفتند. اتفاقاً همین‌ موقعها بود که‌ اتفاقات‌جالب‌ و با مزه‌ای‌ رخ‌ می‌داد.
درپادگان‌ دو کوهه‌ که‌ بودیم‌، یک‌ روز که‌ از پیاده‌ روی‌ اشکی‌ و خسته‌کننده‌ برگشتیم‌، تدارکات‌ گردان‌ ناپرهیزی‌ کرد و با ولخرجی‌ شروع‌ کرد به‌پخش‌ کمپوت‌ و آب‌ میوه‌. بچه‌ها با بی‌ حال‌ صفی‌ تشکیل‌ دادند و هر کدام‌ به‌نوبت‌ سهمیه‌ شان‌ را گرفتند. نوبت‌ به‌ محمد حسن‌ رسید. سهمیه‌اش‌ را گرفت‌و رفت‌. چند نفری‌ که‌ رد شدند، نوبت‌ محمد حسین‌ شد. جلو رفت‌ که‌کمپوت‌ بگیرد، اما مسئول‌ پخش‌، با دیدن‌ او، اول‌ چند بار لب‌ گزید، چشم‌ وابرو بالا و پایین‌ انداخت‌ که‌: «خجالت‌ بکش‌!» اما دید محمد حسین‌ همچنان‌گل‌ و سنبل‌ ایستاده‌ و بِرّ و بر نگاهش‌ می‌کند. تا اینکه‌ عصبانی‌ شد و گفت‌:
ـ برادر این‌ چه‌ کاریه‌ که‌ می‌کنی‌؟ این‌ کارها برای‌ یک‌ رزمنده‌ مسلمان‌زشته‌، برو، خدا خیرت‌ بده‌ برو!
طفلکی‌ محمد حسین‌ جا خورد. گیج‌ مانده‌ بود که‌ این‌ بابا چه‌ می‌گوید ومنظورش‌ چیست‌. آش‌ِ نخورده‌ و دهان‌ سوخته‌ شده‌ بود. کمی‌ فکر کرد وسپس‌ راه‌ افتاده‌ رفت‌. چند لحظه‌ بعد، هر دو پیدایشان‌ شد. محمد حسین‌ ومحمد حسن‌، آن‌ بنده‌ خدا که‌ کلی‌ زده‌ بود توی‌ حال‌ او، چشمانش‌ گرد شد ودهانش‌ از تعجب‌ باز ماند. اما یک‌ دفعه‌ زد زیر خنده‌. حالا نخند، کی‌ بخند.کمپوت‌ را به‌ طرف‌ محمد حسین‌ پرت‌ کرد و در حالی‌ که‌ از خنده‌ روده‌ برشده‌ بود از او عذر خواست‌.
این‌ گونه‌ حوادث‌، در صف‌ «کاخ‌ سفید» (دستشویی‌) ـ گلاب‌ به‌ رویتان‌ هم‌ پیش‌ می‌آمد.
در منطقه‌ و در اردوگاهها آب‌ لوله‌ کشی‌ نبود. بچه‌ها آفتابه‌ را می‌بردند واز منبع‌ آب‌ پر می‌کردند. وقتی‌ محمد حسن‌ از کاخ‌ سفید بیرون‌ شد، محمدحسین‌ آفتابه‌ را از دست‌ او گرفت‌ تا ببرد و پر کند. بچه‌ هایی‌ که‌ تا آن‌ موقع‌ آن‌دو نفر را با هم‌ ندیده‌ بودند، جا خوردند و فکر می‌کردند زمان‌ به‌ عقب‌برگشته‌ است‌ و یا به‌ قول‌ سینماچیها «فلاش‌ بک‌» شده‌ است‌!
حالا برویم‌ به‌ دشت‌ شلمچه‌. ببینیم‌ آنجا چه‌ خبر بود:
بوی‌ باروت‌ و دود، با عطر گل‌ محمدی‌ و گلاب‌ یکی‌ شده‌ بود. تانکهای‌دشمن‌، با سر و صدا می‌آمدند، ویراژ می‌دادند و جلوی‌ ما عرض‌ اندام‌می‌کردند. اما با انفجار یک‌ گلوله‌ آر پی‌ جی‌ در نزدیکی‌ شان‌، فلنگ‌ رامی‌بستند، پشت‌ به‌ دشمن‌ و رو به‌ میهن‌ الفرار.
دو قلوهای‌ قصه‌، محمد حسین‌ و محمدحسن‌، لب‌ دژ نشسته‌ بودند وتانکهای‌ سوخته‌ دشمن‌ را می‌شمردند و برای‌ بچه‌های‌ واحد ضد زره‌، که‌اشک‌ تانکهای‌ دشمن‌ را درآورده‌ بودند، دست‌ تکان‌ می‌دادند و خسته‌نباشید می‌گفتند.
ساعتی‌ بعد با دیدن‌ پیکر خونین‌ محمد حسن‌، خشکم‌ زد، او را به‌ سنگربهداری‌ بردیم‌. سعی‌ می‌کرد بخندد. خون‌ از پایش‌ سرازیر بود و نفس‌ نفس‌می‌زد. گذاشتیمش‌ داخل‌ آمبولانس‌ و... برو به‌ سلامت‌ و ساعتی‌ بعد، خودم‌مجروح‌ شدم‌ و سوار بر آمبولانس‌ راهی‌ عقبه‌ خط‌. با تعجب‌ محمد حسین‌ رادیدم‌ که‌ خونین‌ و مالین‌ کنارم‌ دراز کشیده‌ بود. پای‌ او را هم‌ ترکش‌ نوازش‌کرده‌ بود. گفتم‌:
ـ مثل‌ اینکه‌ شما دو تا داداش‌ ول‌ کن‌ همدیگر نیستید. واقعاً که‌ دوقلوهای‌عجیبی‌ هستید.
و محمد حسین‌ همانطور که‌ درد می‌کشید، خندید. میانه‌ جاده‌ چشممان‌به‌ حاجی‌ آقا محمدی‌ افتاد. ترکش‌ به‌ دستش‌ خورده‌ بود و کنار جاده‌، برای‌آمبولانس‌ دست‌ تکان‌ می‌داد. آمبولانس‌، زیر باران‌ تیر و ترکشهایی‌ که‌ سر زده‌می‌آمدند، ترمز زد تا حاجی‌ هم‌ سوار شود. با ترس‌، رو به‌ محمد حسین‌گفتم‌:
ـ ای‌ وای‌ دخلمان‌ درآمد. حاجی‌ آقا خشونت‌!
و رنگ‌ صورت‌ او هم‌ مثل‌ صورت‌ من‌ پرید و شد عینهو گچ‌!

                                                                «   به نقل از مجله امتداد   »




موضوع مطلب : دوقلوها, کمپوت, داستان

ارسال شده در: یکشنبه 87 دی 29 :: 4:44 صبح :: توسط : سید

تقدیم به خبرنگار شجاع عراقی که کفش خود را به طرف بوش پرتاب کرد...

 پرزیدنتی (رییس جمهور) که سوسک شد ...

کفشی به او نخورد
ولی مُرد
و پیش از آن که بمیرد
در نطق بچگانه خود گفت
که نمره ات 10 بود
اما تو 20 گرفتی المنتظر!
حالا باران کفش می بارد در واشنگتن و بغداد
المپیک کفش راه افتاده است در خیابان های دنیا
و در منا
شیطان عقبی را
هر ساله بعد از این
با کفش های سنگی
خواهند زد
کوتاه نیا المنتظر!
سیاستمداران تنها می توانند جا خالی بدهند
و کفش های گران و برّاق بپوشند
و حرف مفت بزنند
کوتاه نیا در برابر کوتوله ها
که کفش تو فصیح تر است و
یک لنگه کفش تو
از قیمت تمام کفش های دیکتاتورها
بالاتر است
مزایده کفش!
حراج فراگ های کابوی!
سقوط قیمت گاومیش!
سرگیجه فراکسیون دلار!
محاصره غزه!
موشک در برابر غذا
کفش در برابر دلار
دلار می شکند
و کفش های منتظر
پیروز می شود
و بعد از این
در قصّه های شب یلدا
مادربزرگ ها حکایت می کنند:
یکی نبود و یکی بود
کفشی بود و
پرزیدنتی که سوسک شد!

 

                   شاعر : علیرضا قزوه




موضوع مطلب : لنگه کفش, بوش, خبرنگار عراقی

ارسال شده در: دوشنبه 87 دی 2 :: 4:42 صبح :: توسط : سید

 

یک ایرانی در رهبری تیم ملی آمریکا
از سال 1997 افشین قطبی وارد کادر فنی مربیگری تیم ملی آمریکا شد. یک سال بعد? او جزو گروهی بود که علاوه بر عضویت در هیات فنی? گزینشگر ارشد بازیکنان تیم ملی آمریکا در جام جهانی 1998 بود. وقتی قرعه‌کشی مسابقات انجام شد و معلوم شد تیم ملی ایران و تیم ملی آمریکا در یک گروه قرار دارند? مربی ایرانی تیم ملی آمریکا دچار بحران شد. افشین قطبی می‌گوید:"من عاشق کشورم ایران و مردم آن هستم? اما در آن زمان در تیم ملی آمریکا مسئولیت مربیگری داشتم. وقتی متوجه شدم ایران و آمریکا در یک گروه هستند? دچار بحران احساسی شدیدی شدم. از یک طرف در قلبم احساس می‌کردم که ایرانی‌ام? از سوی دیگر باید تلاش می‌کردم وظیفه تخصصی‌ام را به عنوان یک مربی بر حس وطن پرستی که در من قوی است? ترجیح دهم. بورا میلوتینوویچ در این مورد به من کمک کرد. او بارها مربی تیم‌هایی بود که رودرروی تیم ملی کشور خودش قرار می‌گرفتند. من می‌دانستم که تیم ملی ایران چهره‌های بسیار مهمی دارد? علی دائی شگفت انگیز بود? کریم باقری در بازی‌های کوتاه و توپ‌های بلند مهارت بسیاری داشت? مهدوی کیا یکی از بهترین گوش‌های دنیا بود? و وسط کریم باقری و دائی? خداداد عزیزی بود که فنی? خلاق و غیر قابل پیش بینی بود. مهم‌تر از همه تیم ملی ایران بود که همه اعضایش در خدمت تیم بودند. "

 

نمی دانستم گریه کنم یا هوورا بکشم؟!
افشین قطبی احساس خودش را دز زمان بازی ایران و آمریکا چنین گفته است:"به من هشدار داده شده بود که به گذشته ایرانی‌ام فکر نکنم. وقتی وارد استادیوم شدم با تشویق حیرت انگیز ایرانیانی که حداکثر استادیوم را پر کرده بودند مواجه شدیم. دیدن این صحنه به هر کسی که ایرانی بود احساسی از غرور می‌داد و من هم یک ایرانی بودم. وقتی توپ به طرف استیلی رفت? می‌دانستم چه اتفاقی می‌افتد و وقتی استیلی گل زد? نمی‌دانستم باید چه کار کنم? گریه کنم یا هوورا بکشم؟! نشستم و به روبرو خیره شدم. آن روز تمام مردم ایران در کشور از تیم ایران حمایت می‌کردند و این پیروزی به آنها روحیه داده بود."

 

کره جنوبی و یک چهارم نهایی 2002
افشین قطبی پس از بازی‌های جام جهانی 1998 به آژاکس آمستردام رفت و مدتی در آنجا مشاور فنی بود? سپس مدتی همین کار را در تیم‌های گالاکسی لس آنجلس? KFA کره جنوبی و انجمن فوتبال چین انجام داد. او پس از آشنایی با فوتبال کره جنوبی از سال 2001 همراه با گوس هیدینگ سرمربی تیم ملی کره جنوبی برای آماده کردن تیم این کشور در جام جهانی 2002 به کره رفت. او تحلیل‌گر فنی گوس هیدینگ بود. افشین قطبی در مورد کارش در جام جهانی 2002 گفته است:"در جام جهانی 2002 من مدل تاکتیکی همه تیم‌های گروه را در کامپیوتر ساختم و از این طریق تیم و گروه مربیان بازی‌ها را هدایت می‌کردم. " او از ارزش‌ها و مفاهیم علمی در مربیگری استفاده می‌کند. تیم کره جنوبی در سال 2002 موفق شد تیم چهارم جام جهانی 2002 شود.
مربی ایرانی الاصل? بار دیگر به شرق آسیا بازگشت? اما این بار در سمت مربی تیم ملی کره جنوبی و از آن روز‌ها بود که قطبی در رسانه‌های ایرانی مطرح و نامش در آن‌ها درج شد? در صورتیکه تا پیش از آن کمتر فوتبال دوست وطنی? او را می‌شناخت.
بیشترین تاثیر بر وی را بورا میلوتینوویچ داشته است. کو آدریانز(سرمربی سابق پورتو) و گاس هیدینک (سرمربی کره جنوبی در سال 2002) نیز در پرورش فکری قطبی تاثیر ویژه‌ای داشته‌اند.

 

بازگشت به ایران . . .
در سال 2007 به دنبال دعوت سرپرستان تیم پرسپولیس? افشین قطبی پس از سی سال وارد تهران شد و با گروهی فراوان از طرفداران پرسپولیس و مادری که سی سال بود فرزندش را ندیده بود? مواجه شد.
او همچنین به عنوان مشاور فنی تیم‌هایی مانند: آژاکس آمستردام? گالاکسی لس آنجلس? اومیا آریجای ژاپن? KFA کره و انجمن فوتبال چین کار کرده ‌است. قطبی به عنوان مربی? با تفکر هجومی شهرت دارد.

به قول خودش فوتبال را با توپ پلاستیکی و روی زمین‌های آسفالت تهران آغاز کرده بود? از زمان نوجوانی به فوتبال علاقه داشت. قطبی گفته است:"فوتبال در روزهای نوجوانی عشق من و راه زندگی من بود. تیم‌های تاج و پرسپولیس را دوست داشتم و علی پروین و ناصر حجازی بازیکنان محبوب من بودند."




موضوع مطلب : افشین قطبی, فوتبال, ایرانی

ارسال شده در: دوشنبه 87 دی 2 :: 4:30 صبح :: توسط : سید

سید افشین قطبی فرزند سید محمد قطبی در نوزدهم بهمن 1342 (8 فوریه 1964) ، در شیراز به دنیا آمد.
قطبی تا سال
1357 در ایران زندگی می‌کرد.او از سال 1360 تا سال 1370 در باشگاه‌های آلیتالیا، آتوباهن، ولی ایگلز و فلایرز آمریکا بازی کرده و بعد از آن تا سال 1376 در دانشگاه لس آنجلس بازیکن بوده و صاحب مدرک مربیگری حرفه ای A شده است . او از دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس درجه مهندسی برق گرفته است .

بازی ، مربیگری و مدرسه فوتبال . . .
افشین قطبی وقتی بازی در تیم فوتبالUCLA ، دانشگاه لس آنجلس را در سن 18 سالگی (سال 1981) آغاز کرد، فوتبال در آمریکا هنوز موضوع مهمی نبود.او چهار سال در این تیم بازی کرد و همزمان با آن به آموزش مربیگری فوتبال پرداخت و از سال 1363 تا سال 1367 (1984 تا 1988 سرمربی تیم فوتبال زنان دانشگاه UCLA
شد. او از سال 1367 همراه با گروهی دیگر در مدرسه تربیت فوتبالیست‌های نوجوان
(AGSS
) شروع به کار کرد. این مدرسه فوتبالیست‌های نوجوان را تربیت می‌کرد و از آنان بازیکنانی در سطح بین‌المللی می‌ساخت. جان اوبراین بازیکن تیم آ‍‍ژاکس و بسیاری دیگر از کسانی که این مدرسه را گذراندند، بعد‌ها در تیم‌های مهم فوتبال جهان به چهره‌های مهم فوتبال تبدیل شدند.افشین قطبی که 13 سال در این مدرسه به تربیت فوتبالیست می‌پرداخت، با "بورا میلوتینوویچ" مربی سرشناس یوگسلاو(صرب) آشنا شد. او از بورا که بعداً دوست مهم دوران زندگی‌اش شد، در این مدرسه برای تربیت بچه‌ها استفاده می‌کرد. آن‌ها هر سال فوتبالیست‌های جوان این مدرسه را برای بازی‌های دوستانه وآشنایی با فوتبال اروپا به کشور‌های مختلف  اروپایی می‌آوردند. مدرسهAGSS  در سال 2002 تعطیل شد. این مدرسه همچنین از مربیانی مانند پیم وربیک، گاس هیدینگ و استیو سمپسون استفاده می‌کرد.استیو سمپسون یکی از اولین مربیانی بود که از کامپیوتر و تکنولوژی‌ جدید برای ارتقای آموزش و مدل سازی برای برنامه ریزی در مسابقات حرفه‌ای استفاده کرد. افشین قطبی بعدها در رهبری تیم ملی کره جنوبی از این تکنیک استفاده کرد.

                                                                                                            ادامه دارد .....

 




موضوع مطلب :

ارسال شده در: شنبه 87 مهر 27 :: 2:13 صبح :: توسط : سید
1   2   >   
 
درباره وبلاگ
سلام ... مدعی خواست که از بیخ کند ریشه ما / غافل از اینکه خدا هست در اندیشه ما/ دانشجوی مهندسی شیمی صنایع گاز هستم. زمانی که این وبلاگ رو راه اندازی کردم سال سوم دبیرستان بودم. کم و بیش از سیاست هم میدونم . امیدوارم لحظات خوبی رو توی وبلاگ سپری کنید. در ضمن، من رو از نظرات و انتقادهای خودتون محروم نسازید. یاعلی.
لوگو
سلام ...
مدعی خواست که از بیخ کند ریشه ما / غافل از اینکه خدا هست در اندیشه ما/

دانشجوی مهندسی شیمی صنایع گاز هستم. زمانی که این وبلاگ رو راه اندازی کردم سال سوم دبیرستان بودم. کم و بیش از سیاست هم میدونم . امیدوارم لحظات خوبی رو توی وبلاگ سپری کنید. در ضمن، من رو از نظرات و انتقادهای خودتون محروم نسازید. یاعلی.
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 41
بازدید دیروز: 27
کل بازدیدها: 177407